سکوت شب
بــــــــــزرگترین کاری که شیطان کرد این بود که مردم رو قانع کرد که شیطان وجود نداره.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

وصیت نامه عجیب حسین پناهی

 

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم !

روحش شاد

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام

 
شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.


امیر برگشت و دید هیچکس نیست


شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر نظر نمی کند.

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

نامه عاشقانه خیلی جالب

لطفا تا آخر بخوانید

نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید.

 

1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم


2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه


7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر


16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه


21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .

 

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

دو برادر با هم در مزرعه اي كه از پدرشان به ارث رسيده بود، زندگي مي كردند. يك روز به خاطر يك سوء تفاهم كوچك، با هم جرو بحث كردند. پس از چند هفته سكوت، اختلاف آنها زياد شد و از هم جدا شدند.

يك روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتي در را باز كرد، مرد نجـاري را ديد. نجـار گفت:«من چند روزي است كه دنبال كار مي گردم، فكركردم شايد شما كمي خرده كاري در خانه و مزرعه داشته باشيد، آيا امكان دارد كه كمكتان كنم؟»

 برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من يك مقدار كار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه كن، آن همسايه در حقيقت برادر كوچك تر من است. او هفته گذشته چند نفر را استخدام كرد تا وسط مزرعه را كندند و اين نهر آب بين مزرعه ما افتاد. او حتماً اين كار را بخاطر كينه اي كه از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره كرد و گفت:« در انبار مقداري الوار دارم، از تو مي خواهم تا بين مزرعه من و برادرم حصار بكشي تا ديگر او را نبينم.»

ادامه دارد



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

امروز ديدم يار را ، آن رونق هر کار را
می شد روان بر آسمان همچون روان مصطفي
خورشيد از رويش خجل ، گردون مشبّک همچو دل
از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضيا
گفتم که: « بنما نردبان تا بر روم بر آسمان »
گفتا: « سر تو نردبان، سر را در آور زير پا »
چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهي
چون تو هوا را بشکنی پا بر هوا نه هين بيا
بر آسمان و بر هوا صد ره پديد آيد ترا
بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

ای باد بی آرام ما با گل بگو پيغام ما
کای گل گريز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا
ای گل ز اصل شکری تو با شکر لايقتری
شکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شيرينتر وفا
رخ بر رخ شکر بنه لذت بگير و بو بده
در دولت شکر بجه از تلخی جور فنا
اکنون که گشتی گلشکر قوت دلی نور نظر
از گل برآ بر دل گذر آن از کجا اين از کجا
با خار بودی همنشين چون عقل با جانی قرين
بر آسمان رو از زمين منزل به منزل تا لقا
در سر خلقان می روی در راه پنهان می روی
بستان به بستان می روی آن جا که خيزد نقش ها
ای گل تو مرغ نادری برعکس مرغان می پري
کامد پيامت زان سری پرها بنه بی پر بيا
ای گل تو اين ها ديده ای زان بر جهان خنديده ای
زان جامه ها بدريده ای ای کربز لعلين قبا
گل های پار از آسمان نعره زنان در گلستان
کای هر که خواهد نردبان تا جان سپارد در بلا
هين از ترشح زين طبق بگذر تو بی ره چون عرق
از شيشه گلابگر چون روح از آن جام سما
ای مقبل و ميمون شما با چهره گلگون شما
بوديم ما همچون شما ما روح گشتيم الصلا
از گلشکر مقصود ما لطف حقست و بود ما
ای بود ما آهن صفت وی لطف حق آهن ربا
آهن خرد آيينه گر بر وی نهد زخم شرر
ما را نمی خواهد مگر خواهم شما را بی شما
هان ای دل مشکين سخن پايان ندارد اين سخن
با کس نيارم گفت من آن ها که می گويی مرا
ای شمس تبريزی بگو سر شهان شاه خو
بی حرف و صوت و رنگ و بو بی شمس کی تابد ضيا

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

ای نو بهار عاشقان داری خبر از يار ما؟
ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
ای بادهای خوش نفس عشاق را فرياد رس
ای پاكتر از جان و جا آخر كجا بودي؟ كجا؟
ای فتنهِ روم و حبش حيران شدم كين بوی خوش
پيراهن يوسف بود يا خود روان مصطفي؟
ای جويبار راستی از جوی يار ماستي
بر سينها سيناستی بر جانهايی جان فزا
ای قيل و ای قال تو خوش و ای جمله اشكال تو خوش
ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر ترا

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می یافتند کولی های جادو گیسوش شب را

ادامه دارد



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

فهمیدن و نفهمیدن

تو هرچه می خواهی باش ، اما ... آدم باش !!!

                     چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است كه به این مردم،

 آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!

مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟

 پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.

امروز گرسنگی فكر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است .

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

 

"شریعتی"

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی

                                        شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

شاید از آن پس بود که احساس می کردم

                                        در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی

شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم

                                        هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی

از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت

                                  از شانه ام می چیده است هر روز شب بویی

نام تو را می کند روی میزها هر وقت

                                             در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره آهویی که صید پنجه شیری است

                                          بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم

                                       اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی

آینه خیلی هم نباید راستگو باشد

                                       من مایه رنج تو هستم، راست می گویی

نوشته شده در تاريخ شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, توسط |

 

 

اي اشك ، آهسته بريز كه غم زياد است / اي شمع آهسته بسوز كه شب دراز است
امروز كسي محرم اسرار كسي نيست / ما تجربه كرديم ، كسي يار كسي نيست . . .

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

افراد زیادی از خیلی از تعاریف و نکات ابتدایی کامپیوتر که برای اکثر مردم خصوصآ جوانان بسیار بدیهی و جا افتاده است بی اطلاع هستند.

در ادامه به توضیح برخی از ابتدایی ترین نکاتی می پردازم که هر کاربر ساده کامپیوتر باید بداند. اگر از کاربران تازه کار کامپیوتر هستید دوستانه توصیه می کنم این مطلب را با دقت بخوانید.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

از حیاط منزل قدیمی که زادگاهم بود تخت روانی را بر دوش میکشم که کسی جز تو بر آن تکیه نزده است. از پله ها تا پشت بام می رویم. کارگران در حال سفید کردن دیوارها هستند. به پشت بام که می رسم صحنه عوض می شود. عزیزانی را می بینم که سیاه در سیاه دور منزل ابدی ات نشسته اند. رفتنت را به یاد می آورم و دیگر گریه امان نمیدهد.

سراسیمه از خواب بر میخیزم و در همان تاریکی سعی میکنم تاریخ میلادی را به شمسی تبدیل کنم. گریزی نیست. بار دیگر تولدت را فراموش کرده بودم.

امسال هم با تاخیر: تولدت مبارک

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

ناصر چشم‌آذر؛آهنگساز     
حيف كه زود رفت
اولين بار حدود سال54، 55 در تلويزيون ـ وقتی برای اجرای اولین کارشان یعنی «آرزوی فردا» حاضر شده بودند - با هم آشنا شدیم و صدای دلنشین، گرم و جذابش به دلم نشست و بعدها تنظیم چندین کار ایشان بر عهده من بود.


این همکاری‌ها باعث شد تا سال‌های متمادی دوستان خوبی برای هم باشیم. از لحاظ خوانندگی در زمان خود مهره بسیار باارزشی بود برای موسیقی ما و از نظر جنس و توناليته صدا‍، صدای گرم، دوست‌داشتنی و دلنشینی داشت.


تکنیک صدای خوبی داشت و از لحاظ وسعت صدا تا آنجا که من با ایشان کار کرده‌ام، حداقل یک اکتاو و نیم را می‌خواند و از آن دسته خوانندگانی بود که صدای بالا را بسیار خوب اجرا می‌کرد.


بر دکلمه شعر خیلی تسلط داشت و حتی اگر اشعارش معانی پیچیده‌ای داشت، آن‌چنان خوب و گویا تلفظ و ادا می‌کرد که آن اشعار پررمز و راز عمیق هم برای هر شنوندة ساده‌ای قابل استفاده بود.


مازیار انسان بسیار شریفی بود، کار خودش را می‌کرد، اتکا به کار خودش داشت و اهل حسادت نبود. این اواخر صحبت‌هایی با مرحوم مازیار برای کارهای گروهی داشتیم اما حیف که زود از بین ما رفت، حیف

روحش شاد

دانلود البوم ماهیگیر

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط |

هميشه سئوالاتي از من پرسيده مي شد که فن کامپيوترم زياد سر و صدا مي کند يا اينکه چگونه مي توانم صداي فن را کمتر کنم؟
قبل از هر چيز اولين نکته اينکه وقتي فن شروع کند به ايجاد صداي اضافي معنيش اين نيست که دچار اشکال شده است و بايستي تعويض شود. پائين آمدن دور فن و عدم توانائيش در خنک کردن بخش مربوط به آن يک مبحث است و کثيف بودن فن و گرد و خاک گرفتنش بحث ديگري. پائين آمدن دور فن زماني خطرناک است که شما بتوانيد پره هاي فن را در حين چرخش با دست متوقف کنيد ولي اگر در شرايطي غير از اين فن شما صداي اضافي در حين چرخش توليد مي کند ممکن است علتش گرد و خاک گرفتن فن يا عواملي شبيه به آن باشد. کلا تميز کردن داخل کيس کامپيوتر و فن هاي آن به صورت ساليانه امر ضروري است و حتي در برخي موارد مثلا اگر شما در محلي نسبتا آلوده و پر گرد و غبار ساکن هستيد، سيگار ميکشيد و يا حيوان خانگي پشمالويي داريد توصيه مي شود اينکار را ? يا ? ماه يکبار انجام دهيد. در کامپيوتر شما به صورت نرمال حداقل دو فن وجود دارد، يکي در داخل پاور يا منبع تغذيه آن و يکي هم روي پردازنده يا CPU نصب شده است. تميز کردن فن منبع تغذيه اگر فرد حرفه ايي يا در اصطلاح خودماني دست به آچاري نيستيد خيلي توصيه نمي شود. چون نياز است منبع تغذيه را از داخل کيس پياده کنيد بعد خود منبع را باز کنيد تا به فن برسيد، پياده کردن منبع تغذيه پيچيده نيست اما اينکه منبع تغذيه را کالبد شکافي کنيد و بخواهيد فنش را بيرون بکشيد و غيره در صورت نداشتن تسلط کافي ممکن است دردسر ساز شود، لذا با توجه به نوع پارو و ساختارش سعي کنيد فن آن را تا جايي که مي توانيد از بيرون و با استفاده از ابزارهايي مثل اسپري هاي فشرده هوا و غيره گرد گيري کنيد. اما فن CPU تميز کردنش جز واجبات است خصوصا اگر CPU گران قيمتي داريد چون پايين آمدن دور فن CPU و ايجاد سر و صدا توسط آن در اثر گرد و غبار گرفتن، موي حيوانات و... مي تواند سبب بالا رفتن دماي CPU کاهش کارايي سيستم و حتي آسيب ديدن پردازنده ي شما شود.
مواد لازم براي تميز کردن فن:
1- پيچ گوشتي ترجيحا چهار سو و در اندازه ي مناسب
2- روغن چرخ
3- چند عدد دستمال ترجيحا نرم و با قابليت جذب گرد و غبار باز کردن کيس که چندان پيچيدگي ندارد و بر حسب نوع کيس و کمي فسفر سوزندان راحت مي توانيد آن را باز کنيد، پيدا کردن فن داخل کيس هم پيچيده تر از مورد قبلي نيست، اگر فن پيچ شده است پيچ ها را باز کنيد و بعد آن را از جايگاهش خارج کنيد، اگر حواستان جمع باشد نيازي نيست سيم برق فن را از مادربرد جدا کنيد ولي اگر فکر مي کنيد اين اتفاق ممکن است برايتان بيفتد يا لازم مي دانيد جدايش کنيد و حدس مي زنيد بعدا ممکن است در پيدا کردن محل اتصالش دچار مشکل شويد توصيه ميکنم با يک دوربين (موبايل) از محل اتصال اين سيم به مادربرد عکس بگيريد تا بعدا ديگر مشکلي نباشد. فن را که بيرون کشيديد با يک دستمال (اگر به مقدار بسيار بسيار اندک رطوبت داشته باشد بهتر است) محيط بيروني و لابه لاي پره هاي آن را خوب تميز نمائيد. بعد بر چسب روي قسمت مياني فن را به آرامي بلند کنيد تا محور فن مشخص شود، برخي از فن ها ممکن است بر روي محورشان يک لايه لاستيکي مانند يا شبيه به آن قرار داشته باشد که مي توان آن را نيز با نوک ناخن يا پيچ گوشتي بلند نمود و سپس يک يا دو قطره روغن با قطره چکان درون محور چرخش فن بچکانيد.
برچسب و ساير موارد ديگري را سرجايش برگردانيد و فن را مجددا درون کيس سوار کنيد، اطمينان حاصل کنيد فن به درستي روي CPU سوار شده و سيم آن به صورت کامل و در جاي صحيح به مادربرد متصل است و بعد کيس را ببنديد و سيستم را مجددا به برق بزنيد و روشن کنيد. به احتمال زياد اينبار بعد از روشن شدن کامپيوترتان از عدم وجود صداي فن متعجب خواهيد شد!

 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

 

محمد نوری؛ خواننده
لطيف و ظريف، بدون مدرسه
اولین آشنایی من با زنده‌یاد مازیار، مربوط به زمانی بود که او سن کمی داشت و در مسابقات هنری دانش‌آموزان کشور شرکت كرده بود. در آن دوران من داور این مسابقات بودم که مازیار از من رتبه بسیار خوبی گرفت.


مازیار با اینکه مدرسه صدایی را نگذرانده بود ولی صدایش لطافت‌ها و ظرافت‌هایی داشت که آن را بسیار دوست‌داشتنی می‌كرد.


او جوان باشخصیت و مهربان و بااخلاقی بود که برایش احترام زیادی قائل بودم. به نظر من آنچه هنرمندان امروز باید مدنظر داشته باشند، اخلاقیات اجتماعی و انسانی ‌است که مازیار این را در حد عالی دارا بود. از رفتن مازیار خیلی متاثر شدم و هر جا که باشم از او به احترام یاد می‌کنم.

دانلود البوم ارزوی فردا ( مازیار)

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:, توسط * ســـــحـــــر * |

اهنگی زیبا و شنیدنی بنام اخرین طبیب

بفرما دانلود

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.